شمول رحمت در قرآن؛ از دیدگاه عارفان
خداوند در «سوره مبارکه اعراف» در باب بیان رحمتش می فرماید: « وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء».
این «رحمت واسعه» پروردگار ممکن است اشاره به نعمتها و برکات دنیوى باشد که همگان را در برگرفته و بِرّ(انسان صالح) و فاجر و نیک و بد از آن بهره مى برند. و نیز مى تواند اشاره به همه رحمتهاى مادى و معنوى باشد.
تعداد کلمات: 1280/ تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه.
کارشناسی ارشد تصوف و عرفان اسلامی
هر چیزى چیز بودنش مساوى با «رحمت حق» است چون وجود و هستى عین رحمت است.
سراسر گیتى مشمول رحمانیت حق است و یا عین آن است یعنى آنچه در عالم هستى هست رحمت حق است.اصولًا هر چیزى چیز بودنش مساوى با رحمت حق است چون وجود و هستى عین رحمت است؛ چنانکه در سوره اعراف آیه 156 آمده است: «وَ رَحْمَتى وَسِعَتْ کُلَ شَىْءٍ» (رحمت من همه چیز را فرا گرفته است) و در دعاى کمیل مى خوانیم: وَ بِرَحْمَتِکَ الَّتى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ. اینگونه رحمت حق استثنا ندارد و این طور نیست که شامل انسانها باشد و غیر انسانها را شامل نشود و یا در انسانها تنها انسانهاى مؤمن را فرا گیرد؛ خیر، بلکه سراسر گیتى مشمول رحمانیت حق است و یا عین آن است یعنى آنچه در عالم هستى هست رحمت حق است.(مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (آشنایى با قرآن(1 - 5))، 1377ش، ج26، ص 85).
«سعه رحمت» و افاضه نعمت از مقتضیات الوهیت و از لوازم صفت ربوبیت است.
از آیات کریمه قرآن بر مى آید که اصولا عذاب همان فقدان رحمت است، هم چنان که نقمت عدم بذل نعمت است، و این نرسانیدن نعمت و رحمت جز در مورد افرادى که بخاطر کفر و گناه استعداد رحمت و نعمت را از دست داده اند تحقق پیدا نمى کند، پس در حقیقت سبب عذاب، همان نبودن سبب رحمت است. و اینکه گفتیم از ناحیه خود او جز رحمت و نعمت ناشى نمى شود دلیلش خیلى روشن است، براى اینکه سعه رحمت و افاضه نعمت از مقتضیات الوهیت و از لوازم صفت ربوبیت است.(طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج8، ص 356).
اللَّه را صد «رحمت» است...
(رسول خدا (ص): "اللَّه را صد رحمت است که از آن صد یکى فرو فرستاد در هفت آسمان و در هفت زمین، به آن یک رحمت بر خلق مى بخشاید و خلق به آن بر یکدیگر مى بخشایند، و نود و نه رحمت به نزدیک خود می دارد، تا روز رستاخیز..."«وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ» و رحمت من خود به هر چیز رسیده است. و تفسیر این آیت در حدیث سلمان فارسى و ابو هریره دوسى است در صحیح مسلم، گفت (رسول خدا (ص): "اللَّه را صد رحمت است که از آن صد یکى فرو فرستاد در هفت آسمان و در هفت زمین، به آن یک رحمت بر خلق مى بخشاید و خلق به آن بر یکدیگر مى بخشایند، و نود و نه رحمت به نزدیک خود می دارد، تا روز رستاخیز..."(میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرار و عدة الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، 1371ش، ج1، ص 8 با اندکی تلخیص و تصرف).
بیشتر بخوانید: «رحمت خدا» به معنی «عنایت» خدا؛ حتى شامل حال ابلیس ملعون نیز مى شود!!.
«رحمت خدا» به معنی «عنایت» خدا؛ حتى شامل حال ابلیس ملعون نیز مى شود!!.
رحمت خدا حتّى شامل حال ابلیس ملعون هم مى شود [یعنى عنایت خدا]. امّا درباره رحمت به معناى پاداش باید گفت که خداوند این رحمت را تنها به مؤمنان و پرهیزکاران مى بخشد.قرآن، «رحمت خدا» را بر «عنایت» و «پاداش» او اطلاق مى کند. معناى عنایت خدا این است که تمام موجودات و حتّى ابلیس هم براى بقا و دوامشان نیاز به او دارند؛ چنان که در اصل وجود به او نیازمندند و این خداوند است که در بقاى موجودات به آنها کمک مى کند و لحظه به لحظه به آنها وجود مى بخشد، به نحوى که حتّى اگر یک لحظه عنایت خود را از آنها قطع کند، دیگر موجودى باقى نخواهد ماند. بهترین بیان و تفسیر براى توضیح مفهوم این رحمت و عنایت، آیه 45 از سوره فاطر است: «و اگر خدا بخواهد که مردم را به سبب کارهایى که کرده اند بازخواست کند، بر روى زمین هیچ جنبندهاى باقى نگذارد». رحمت با این معنا مقصود سخن خداست: وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ. رحمت خدا حتّى شامل حال ابلیس ملعون هم مى شود [یعنى عنایت خدا]. امّا درباره رحمت به معناى پاداش باید گفت که خداوند این رحمت را تنها به مؤمنان و پرهیزکاران مى بخشد.(مغنیه، محمد جواد، دانش، ترجمه تفسیر کاشف، 1386ش، ج3، ص 622).
«رحمت ذاتیه» رحمتیست که همه چیز را فرارسیده چنانچه فرموده «و رحمتى وسعت کل شیء» و نتیجه او عطا و بخشش، بدون سابقه سؤال سائل است.
«وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ» و رحمت من از صفت او آنست که رسیده است «کُلَّ شَیْءٍ» به همه چیز یعنى شامل است در دنیا مؤمن و کافر را به دادن جان و فرستادن روزى و گفته اند رحمت تعاطف است که حق تعالى بخلق ارزانى داشته تا بدان بر یکدیگر مهربانى مى ورزند یا رحمت توبه است که على العموم در این رحمت بر همه گشوده و همه را باتصال بدین رحمت دعوت فرمود که توبوا الى اللّه جمیعا و نزد محققان رحمت دو نوع است یکى «رحمت ذاتیه» که آن را مطلقه و امتنانیه گویند و دوم «رحمت وجوبیه» که مقیده نیز خوانند و آن هم از رحمت ذاتیه فائز شده؛ اما «رحمت ذاتیه» آن رحمتیست که همه چیز را فرارسیده چنانچه فرموده «و رحمتى وسعت کل شیء» و نتیجه او عطا دادنست بى سابقه سؤال سائل و بى وسیله حاجت محتاج بى ثبوت استحقاق معطى له بوجهى از وجوه کما اشار الیه فى المثنوى:
در عدم ما مستحقان کى بدیم که بدین جان و بدین دانش شدیم
ما نبودیم و تقاضا ما نبود لطف تو ناگفته ما مى شنود
(کاشفی سبزواری، حسین بن علی، جلالی نائین، مواهب علیه، 1369ش، ص 358 با تلخیص و تصرف).
آیه راه امیدوارى براى ما گنهکاران را باز می کند و چنین ارائه می دهد که «رحمت خدا» به تمام موجودات احاطه دارد.
بانوی مجتهده اصفهانی مرحومه حاجیه خانم امین رضوان خدا بر ایشان در تفسیر عرفانی خود می نویسد: آیه اشاره به دو قسم «رحمت»؛ رحمتِ رحمانى و رحمتِ رحیمى دارد، «رحمت رحمانى» آن رحمت عامّى است که شمول دارد و با این رحمت است که می آفریند و روزى می دهد و گناهان را مى بخشد، و «رحمت رحیمى» اختصاص بمؤمنین با تقوى دارد که بوظائف عبودیت قیام می نمایند که این رحمت در دنیا و آخرت شامل آنها می گردد. «قالَ عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَ شَیْءٍ» آیه اشاره به دو قسم «رحمت»؛ رحمتِ رحمانى و رحمتِ رحیمى دارد، «رحمت رحمانى» آن رحمت عامّى است که شمول دارد و با این رحمت است که می آفریند و روزى می دهد و گناهان را مى بخشد، و «رحمت رحیمى» اختصاص بمؤمنین با تقوى دارد که بوظائف عبودیت قیام می نمایند که این رحمت در دنیا و آخرت شامل آنها می گردد. در پاسخ موسى از حق تعالى خطاب می رسد که عذاب گنهکاران بدست من است هر کسى را بخواهم عذاب می کنم و هر کسى را خواهم می بخشم و رحمت من وسیع است همه اشیاء را فرا گرفته. این آیه راه امیدوارى براى ما گنهکاران باز می کند و چنین ارائه می دهد که رحمت من بتمام موجودات احاطه دارد و شامل همه هست و عذاب گنهکاران باقتضاء عدل است و خطاهاى آنها عذاب را ایجاب می کند و با این حال که خودشان عذاب را بدست خود فراهم نموده اند باز واقع شدن عذاب بر آنها بسته بمشیت الهى است هر کسى را که بمقتضاى حکمت می خواهد می بخشد و عفو می کند و هر کسى را خواهد آنهم بمقتضاى عدل عذاب می کند.(امین (بانوی اصفهانی)، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، 1361ش، ج5، ص301 با اندکی تصرف).
پی نوشت:
[1]. اعراف: 156.
منابع:
1 - مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
2 - طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ یازدهم، 1378ش.
3 - میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرار و عدة الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
4 - مغنیه، محمد جواد، دانش، ترجمه تفسیر کاشف، ایران، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم، 1386ش.
5 - کاشفی سبزواری، حسین بن علی، جلالی نائین، مواهب علیه، ایران، تهران، سازمان چاپ و انتشارات اقبال، چاپ اول، 1369ش.
6 - امین (بانوی اصفهانی)، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ایران، تهران، نهضت زنان مسلمان، چاپ اول، 1361ش.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}